خود واقعی ما کیست؟

ساخت وبلاگ

امروز از ان روزهاییست که غم عجیبی بر دلم امده است ..

خدایا تا جوانیم ... ؛ چقدر کار نکرده داریم و چه مسیرهایی که باید بیاسد و در ان قدم بگذاریم و برای تو طی شود .....

خدایا تو خود میدانی حکایت هفت سال گذشته را ... حیف نمیتوانم سخن بگویم و حیف که دردهایم بغض های کهنه ای شده اند که روز به روز جای ترمیم زخم هایی عمیق تر ریشه میزند ....

خدایا از خودم و بی کسی ام به تو فرار میکنم که هرزمان به تو دلبستیم تو ما را راهنما شدی و آتش نمرود را به گلستان ابراهیم تبدیل کردی ...

ماموریت هاو کارهایم ؛ حالا حالم را خوب نمیکند . من زمانی حالم خوب است ک منطبق بر هدف حرکت کنم و بدانم ک هستم چه هستم و ب کجا مبخواهم برسم . . کلافه ام میکند نفهمیدنِ ادم های اطرافم .... کلتفه ام میکند پاسخ ندادنشان .. کلافه ام میکند انتظار ... 

این روزها برایم شیرین است اگر درباره بانوان فکر کنم ...

نشسته ام و تجربیات ام را دسته بندی میکنم ؛ امیدوارم به خدا و اوکه در قلبمان الهام میکند به دقت ها و توجه ها به ظرافت ها و زیبا اندیشیدن ها و اوست که مصلح کل امور است ...

صبح حالم بابت اشتباهم در گروه برای لینک ها بد بود .... حالم بد است ک ب اهداف جشنواره نرسیدیم ... ولم یک دل سیر گریه میخواهد ... 

خود واقعی را پیدا کرده بودم خدا یا خودت کمک کن حفظش کنم...

حالم بد است که نمیتوانم کار جنعی را در جمع سه نفره مان صلاح کنم . حالم بابت خیلی چیزها بد است ...

.:قلم سرخ......
ما را در سایت .:قلم سرخ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : vasberoa بازدید : 70 تاريخ : يکشنبه 31 فروردين 1399 ساعت: 17:20